سفارش تبلیغ
صبا ویژن
شما را به پنج چیز سفارش مى‏کنم که اگر براى دسترسى بدان رنج سفر را بر خود هموار کنید ، در خور است : هیچ یک از شما جز به پروردگار خود امید نبندد ، و جز از گناه خود نترسد ، و چون کسى را چیزى پرسند که نداند شرم نکند که گوید ندانم ، و هیچ کس شرم نکند از آنکه چیزى را که نمى‏داند بیاموزد ، و بر شما باد به شکیبایى که شکیبایى ایمان را چون سر است تن را ، و سودى نیست تنى را که آن را سر نبود ، و نه در ایمانى که با شکیبایى همبر نبود . [نهج البلاغه]
 
یکشنبه 94 دی 20 , ساعت 8:46 صبح


روى الکلینی بسنده عن أبی جعفر قال " بنی الإسلام على خمس : على الصلاة والزکاة والصوم والحج والولایة، ولم ینادَ بشیء کما نودی بالولایة، فأخذ الناس بأربع وترکوا هذه – یعنی الولایة -.." أصول الکافی، کتاب الإیمان والکفر، باب دعائم الإسلام 2/18، رقم 3. وفی شرح الکافی فی بیان درجة هذا الحدیث " موثق کالصحیح " والشافی شرح الکافی : 5/28 رقم 1487.
اسلام بر پنج پایه بنا شده است. بر نماز و زکات و روزه و حج و ولایت، و به چیزی همانند ولایت ندا داده نشده است. پس مردم چهار تا را گرفته و این را ول کرده اند: یعنی ولایت را

م.گنجى, [10.01.16 08:48]
حضرت امام محمد باقر(سلام الله علیه ) فرمود :«اسلام بر پنج پایه استوار است

1-بر پا داشتن نماز

2- به مصرف رساندن زکات

3-حج خان?کعبه

4- روز? ماه رمضان

5- ولایت ما خاندان

در چهار قسمت از این احکام تخفیفی منظور شده است ولی در ولایت ما تخفیفی نیست». کسیکه ثروت ندارد زکات بر او نیست ، کسی که مالی نداشته باشد (مستطیع نباشد ) بر او حج واجب نیست کسی که بیمار باشد ونتواند نماز را ایستاده بخواهد نشسته بخواند وایستادن برای او لازم نیست وروز? رمضان را افطار کند  ولی پایبند بودن به ولایت واجب است  فرقی نمی کند بیمار باشد یا سالم فقیر باشد یا بی نیاز  .

ج اول/ص 307 (خصال مرحوم شیخ صدوق  )

 لازم به ذکر است که منظور از ولایت ؛قائل بودن به امامت وخلافت وجانشینی رسول الله (صلی الله علیه وآله) که اولین آنها وصی پیامبراکرم (صلی الله علیه وآله)،مولا الموحدین  حضرت امیرالمومنین علی بن ابی طالب (سلام الله علیه)وآخرین آنها وجودمنجی عالم بشریت ، بقیة الله الاعظم حجة بن الحسن العسکری حضرت صاحب العصر والزمان  (عجل الله تعالی فرجه الشریف )امام دوازدهم می باشد .


شنبه 94 دی 19 , ساعت 7:15 عصر

?? در حکمت شماره 1 نهج البلاغه ??می‌خوانیم:

??«کُنْ فی ‌الفِتْنَة کابْنِ اللَّبُونِ، لا ظَهْرٌ فیُرْکَبُ، وَ لا ضَرْعٌ فیُحْلَبْ؛[1] در فتنه‌ها، چونان شتر دوساله باش، نه پشتی دارد که سواری دهد، و نه پستانی تا او را بدوشند.»??

??این تشبیه در واقع به این معنی است که انسان در فتنه‌ها به گونه ای زیرکانه برخورد کند که هیچ یک از دو طرف نتواند از او بهره برداری کند، نه وسیله‌ای برای تاخت و تاز فتنه‌انگیزان باشد و نه چون شتر شیرده باعث تقویت مالی و روحی آن‌ها گردد.?
??ابن ابی‌الحدید در توضیح این بخش می‌گوید:
? «ایّام فتنه که همان ایام خصومت و جنگ و درگیری است، بین دو رهبر گمراه که هردو مردم را به گمراهی دعوت می‌کنند، مانند فتنه عبدالملک و ابن زبیر و فتنه مروان و ضحاک و فتنه حجاج و ابن اشعث»؛[2] در این موارد باید به گونه‌ای حرکت کرد که هیچ یک از دو طرف را تقویت نکند، نه به صورت مستقیم در منازعه و درگیری آن ها شرکت داشته باشد و نه به صورت تدارکاتی و غیرمستقیم. «
?وگاه یکی از دو طرف برحق است. این را نمی‌شود گفت ایام فتنه است مانند جنگ جمل و صفین (که علی ـ علیه السلام ـ طرف حق بود.
??در این صورت جهاد همراه طرفداران حق (و علیه رهبران گمراه و فتنه‌انگیز واجب است و کشیدن شمشیر و نهی از منکر و بذل جان در اثبات و عزت بخشیدن دین و اظهار حق لازم و ضروری است.»[3]??
[1] . نهج البلاغه، حکمت 1،‌ص624.
[2]. ابن ابی‌الحدید، شرح نهج‌البلاغه، بیروت، داراحیاءالتراث العربی، چاپ دوم، 1387 ه‍ ،ج17_18،ص82.
[3].همان.
????????????????????

https://telegram.me/joinchat/ApU6wjuiNw6pw_IB_Xg2sQ
????????????????????


جمعه 94 دی 18 , ساعت 6:52 عصر

دلیل برداخت خمس چیست؟ایا کسی که خمس برداخت نکنه هیج یک از اعمالش مورد قبول نیست؟


?پاسخ:

گذشته از آنکه خداوند در آیه 41 انفال پرداخت خمس را لازم می شمرد

??روایات فراوانی در  وجوب خمس سالیانه   طبق فقه شیعه در مجامع روایی ما آمده است که علمای شیعه در کتب خود ذکر کرده اند.
??مستدرک الوسایل،ج7 ص284 باب 6

??بحار الانوار،ج93 ص189 باب 23

??وسایل الشیعه،ج9 ص499 باب 8

محققان روایات وارده در وجوب خمس را حدود 200 روایت می دانند
به چند روایت از کتاب وسایل الشیعه توجه فرمایید:
.

 
عثمان بن سماعه از امام کاظم درمورد خمس سوال کرد امام پاسخ داد:
"فی کل ما افاد الناس من قلیل او کثیر"

"خمس درتمام آنچه مردم بدست می آورند است کم باشد یا زیاد"

??همان مدرک،ص503

در روایت دیگری آمده است که اصحاب امام جواد از ایشان سوال کردند آیا خمس درهمه آنچه انسان فایده میبرد کم وزیاد است؟
امام پاسخ داد:بله .باقیمانده از موونه سال خمس دارد


??همان مدرک،ص499

??می بینیم که مشروعیت خمس طبق فقه شیعه وروایات کاملا ثابت است



??همچنین در روایات متعددی از کتب اهل سنت آمده است که پیامبر از مردم خمس سالیانه می گرفت که جهت پرهیز از اطناب وارد آن نمی شویم. جهت آگاهی بیشتر رجوع کنید به کتاب:
"الانصاف فی مسائل دام فیها الخلاف"
اثر علامه محقق ایت الله سبحانی  جلد 2 ص17 مساله 13 "الخمس فی الکتاب والسنه"
 
??امام زمان درباره کسی که پرداخت خمس را ترک کند فرمود:

"لعنت خدا وفرشتگان وتمام مردم بر کسی که درهمی از اموال ما ( خمس) را حلال بشمرد وپرداخت نکند"

??الاحتجاج،ج2 ص480

??اما کسی که توانایی پرداخت خمس را ندارد می تواند با دفتر مرجع تقلیدش ارتباط برقرار کرده وپرداخت آن را دست گردان کنند که فشاری بر آنها وارد نشود

??احکام خمس،حسینی،ص139


پنج شنبه 94 دی 17 , ساعت 7:16 عصر

https://telegram.me/rasekhon110
علّت ملقّب شدن حضرت علیّ بن موسی علیهما السّلام به «رضا»
(1) ابو جعفر محمّد بن علیّ بن حسین بن موسی بن بابویه قمّی، فقیه، ساکن شهر ری، مؤلّف این کتاب گوید: (2) 1- از احمد بن محمّد بن ابی نصر بزنطیّ نقل شده است که گفت: به امام جواد علیه السّلام عرض کردم: گروهی از مخالفین شما می پندارند که چون مأمون پدر شما را برای ولایت عهدی خود پسندید و برگزید، ایشان را «رضا «1»» نامید.
(1)- «رضا» یعنی «پسندیده»، «مورد پسند»، «مورد رضایت»حضرت جواد علیه السّلام فرمودند: به خدا دروغ می گویند، خلاف می گویند، بلکه خداوند- تبارک و تعالی- او را «رضا» نامید، زیرا او برای خداوند- عزّ و جلّ- در آسمانش، و برای رسولش و ائمّه بعد از او علیهم السّلام در زمینش مرضیّ بود. بزنطی گوید: عرض کردم: آیا مگر سایر پدرانتان علیهم السّلام برای خدا و رسولش و أئمّه علیهم السّلام راضی نبودند؟ حضرت فرمود: چرا، عرض کردم: پس برای چه از این میان فقط پدرتان «رضا» نامیده شده است؟ فرمود: چون همان طور که دوستان و طرفدارانش به ایشان رضایت داده و ایشان را پذیرفتند، مخالفین نیز ایشان را قبول کرده، به ایشان رضایت داده بودند، و این حالت برای پدران و اجداد ایشان اتّفاق نیفتاد؛ و لذا، از بین آنان فقط ایشان «رضا» نامیده شده اند.
توضیح: «مراد آن است که دولت وقت هم او را پذیرفت، و الّا فرقه ضالّه واقفه به او رضایت ندادند».
(1) 2- از سلیمان بن حفص مروزیّ روایت است که: امام کاظم علیه السّلام فرزندش علیّ علیهما السّلام را «رضا» می نامید و مثلا می فرمود: «فرزندم «رضا» را صدا کنید» و یا «به فرزندم «رضا» گفتم» و یا «فرزندم «رضا» به من گفت» و زمانی که با حضرت «رضا» صحبت می کردند، ایشان را با «ابا الحسن» خطاب می فرمودند.                                      عیون أخبار الرضا علیه السلام/ترجمه ،ج 1،ص:26و 25


https://telegram.me/rasekhon110


<      1   2   3   4   5      

لیست کل یادداشت های این وبلاگ